به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، ۱۷ دی ۱۳۱۴ قانونی در دوره و به دستور پهلوی اول تصویب که نامش در تاریخ باعنوان «کشف حجاب» ثبت شد. قانونی که برخی معتقدند چیزی فراتر از «کشف» بوده و باید به آن «منع حجاب» گفت چراکه به دنبال اجرای آن در گوشه گوشه کشور، رفتارهای خشونت آمیزی با بانوان محجبه به زور، چادر و روسری از سرشان در ملع عام کشیده میشد.
حتی بانوانی که به پوشیدن پیراهنهای بلند و روسری پناه برده بودند هم در امان نماندند. این گفتهها و دیگر مطالب پیش رو در این گزارش به گواه خاطرات شفاهیِ و ثبت شده در تاریخ معاصر ایران و قابل بررسی است.
زمزمه کشف حجاب پیش از پهلوی
خیزهای کشف حجاب در ایران به پیش از دوره پهلوی برمیگردد. شاهان فرنگ رفته قاجاری بهخصوص ناصرالدین و مظفرالدین شاه وقتی به سفرهای خارجی میرفتند مات و مبهوت پوشش زنان غربی قرار میگرفتند. چهرههایی که برای تحصیل راهی غرب و جذب گروههای مختلف میشدند هم کمی بعد در هیبت روشنفکر به کشور برمیگشتند تقریباً همه چیز ایران را قدیمی میخواندند و میگفتند، تجدد چاره کار است تا ایران مانند اروپا شود.
از همان دوره کمکم برخی زنان و دختران حرمسرا بهخصوص حرمسرای ناصری بدون حجاب در بزم و مهمانیها حاضر میشدند. همین شد که به مرور بیحجابی در ایران با روشنفکری و پیشرفت قرین خوانده میشد. یکی از معروفترین کشف حجابهای قاجاری، اما مربوط به «فاطمه برغانی قزوینی» ملقب به «طاهره قرة العین» بود که در حمایت از «سیدعلی محمد باب» رئیس جنبش انحرافی «بابی» روبند و حجاب خود را برداشت.
کلمه به کلمه برای ترویج بیحجابی
روشنفکران غرب رفته و فارغ التحصیلان مدارسی مانند مدرسه آمریکاییهای تهران هم برای عادی شدن بیحجابی در ایران کارهای مختلفی انجام دادند. به جز حلقهها، نشستها و مهمانیهای مختلط خصوصی و نیمه خصوصی که زمینهای برای ترویج اندیشه غربی بین دیگر جوانان ایرانی را فراهم میکرد نشریهها و مقالههایی هم گاه و بیگاه منتشر میشد. نشریه «عالم نسوان» بارها مطالبی درباره زن، مدغربی، پوشش کت و دامن، آرایش، برابری زن و مرد، تقبیح ازدواج زودهنگام دختران و... منتشر میکرد، اما انتشار چندمقاله با ادبیاتی تند و تیز نسبت به تقبیح و تمسخر پوشش زن ایرانی و حجاب خشم مردم را به دنبال داشت و این نشریه که بیش از ۱۲ سال در زمینه ارائه و القای سبک زندگی غربی به بانوان ایرانی منتشر میشد، تعطیل شد.
ماجرا پیش از ترکیه به افغانستان برمیگردد
وقتی رضاشاه به کمک انگلیسیها به حکومت قاجار پایان داد و بنای پهلوی را گذاشت، در اولین و تنها سفر خارجی خود در سال ۱۳۱۳ ه. ش به «ترکیه» رفت. بسیاری میگویند سرآغاز تصویب کشف حجاب در ایران به همین سفر شاه ایران گره خورده است، اما بررسی تاریخی نشانههای دیگری هم ارائه میدهد.
سال ۱۳۰۷ را که شاه جوان و تجددخواه افغانستان همراه همسر بدون حجابش با ماشینهای لوکسی که خریده بودند از یک سفر طولانی اروپایی از خاک ایران عبور کردند و مهمان دربار پهلوی شدند. ملکه ثریای افغانستان در حالی بدون حجاب و در هیبت پوشش غربی در ملع عام وارد ایران شد که پیش از آن چنین اتفاقی رخ نداده بود. به دلیل سادگی ظاهر همسر رضاشاه ملکه ثریا همسر تیمورتاش را با ملکه ایران اشتباه گرفت که زمینه کدورتی بین آن دو شد.
برخی معتقدند بعد از این بود که اشتیاق ملکه ایران به تبرّج بیشتر رقم خورد و قرار شد از آن به بعد خودش و دخترانش از جواهرات ملی استفاده کنند. «امان الله خان»، «آتاتورک» و «رضاشاه» سه شخصیتی بودند که حکومت خود را به نحوی وامدار انگلیس بودند و قرار بود به ازای آن در پیاده کردن سیاستهای استعمارنوین انگلیس در این منطقه اقدامات لازم را انجام دهند.
همسر خود آتاتورک حجاب داشت
سفر شاه پهلوی چندسال بعد به ترکیه، اما نقطه عطفی در فراهم کردن مقدمات وضع قانون کشف حجاب بود. همراهان رضاشاه میگویند شاه در میانه تالار نشسته و به فکر فرورفته بود. وقتی صدایش زنند با لحنی متحیر گفته که عجب! ترکیه چقدر پیشرفت کرده است و غربی شده... شاه به دنبال این سفر از «محمود جم» نخست وزیر خود میپرسد: «چادر، چاقچور را چطور میتوان از بین برد؟ در ترکیه زنان پیچه و حجاب را دور انداختهاند و دوشادوش مرد کار میکنند.» و جملاتی دیگر. اما جمله پایانی عجیب او که گویی به نحوی قرار است کاسه، کوزه عمری بی کفایتی شاهان گذشته ایران در آباد کردن کشور را بر سر زنان مجبه بشکند: «دیگر از هرچه زن چادری بود، بدم آمده است.»
شاه ایران بارها و بارها بعد از این سفر گفت: «باید صورتاً و سنتاً غربی شویم.» و سنگ بنای قوانین خودش را با اجبار مردم به پوشیدن لباس متحدالشکل گذاشت. رضاشاه چنان در تصیم گیریها شتاب داشت که حتی گویی اصلاً ندید که همسر آتاتورک که همه جا همراهش بود روسری خود را از سر برنداشته و موهایش را میپوشاند. عکسهایی که از سالهای زمامداری آتاتورک موجود است همگی همسر او را در ملاعام با حجاب نشان میدهند؛ گرچه در سالهای بعد عکسهایی بدون حجاب از او منتشر شد، اما برخی معتقد اند این عکسها مربوط به آلبوم شخصی او بوده و از سوی دولت لائیک ترکیه برای نادیده گرفتن حجاب لطیفه خانم منتشر شده است. آتاتورک هم حجاب داشتن یا نداشتن را به صورت اختیاری اجرا کرده است. اینجا، اما او با عتاب و شتاب بی حجابی اجباری را به عنوان قانون تصویب کرد.
وقتی حرم رضوی را غرق خون کردند
گفته میشود تغییرات و تمایل به کشف حجاب در ایران به صورت آهسته از سال ۱۳۱۰ خود را در دربار پهلوی نشان داد، اما اوج تلاش برای محقق شدن آن سال ۱۳۱۳ بعد از برگشت پهلوی اول از ترکیه بود. دستوراتی مبنی بر انتخاب لباس ملی؛ کت و شلوار، کت و دامن و کلاه شاپو برای مردان و فرنگی برای زنان ارائه شد. با قویتر شدن این زمزمهها آیت الله «سیدحسین قمی» پس از سخنرانی و هشدارهوشیاری به مردم دستگیر شد. آیت الله «محمدتقی بهلول» واعظ تحت تعقیب حکومت هم در حرم رضوی دستگیر میشود. مردم در دفاع از علما شعارهایی سردادند وقتی خبر به تهران رسید رضاشاه پیامی با این مضمون داد که اگر دیر بجنبید نه تاج شاهی برای من نه کلاهی برای شما میماند.
این یعنی همان دستور برخورد شدید با مدافعان حجاب. درباره فاجعه گوهرشاد و ریختن خون زائران حرم رضوی روایتهای متعددی در تاریخ وجود دارد، اما جالبترین آنها شاید همان روایت درباریان شاه از این خشونت خونین باشد و بیش از همه آن روایت که: از کشتهها پشتهها ساختند. اعداد مختلفی برای کشته شدگان گوهرشاد هست که عدد هزار و ۶۷۰ نفر بیش از همه تکرار شده است. گفته میشود ۷۰ نفر از حاضران هم که در بستها و گوشههای حرم پناه گرفته بودند دستگیر و زنده همراه کشتهها در گورهایی دسته جمعی دفن و زنده به گور شدند. روایت شاهدان اطراف حرم هم حاکی از این است که پیکرها را پشت کامیونها میگذاشتند و میبردند.
در دوره پهلوی اول کارهای مختلفی برای قبح شکنی از بیحجابی انجام شد. اولین آنها برگزاری کنسرت «قمرالملوک وزیری» بدون حجاب بود. در نهایت پس از تصویب قانون کشف حجاب، شاه همسر و ۲ دخترش اشرف و شمس را بدون حجاب همراه خود کرد. در مراسم اعطای گواهینامه دانشجویان دانشسرای عالی شرکت کردند تا به این قانون رسمیت ببخشند. نوشته شده بعضی از دانشجویان و بانوانِ به اکراه کشف حجاب کرده در این مراسم تمام مدت از خجالت رویشان به سمت دیوار بود در حالی که رضاشاه مسرورانه از برداشتن میلههای زندان حجاب برای بانوان و کشور سخنرانی و به نحوی خود را ستایش میکرد.
«علی اصغر حکمت» از سرشناسترین چهرههایی که در تصویب این قانون نقش داشت و به دنبال آن توانست مقام وزارت بگیرد، واکنش بانوان را به دو دسته تقسیم میکند. عدهای بی حجاب به خیابان آمدند و عدهای با برخورد خشن مأموران حجاب از سرشان برداشته میشد. مرور خاطرات آن ایام توسط او دو جمله و نقطه عطف دارد؛ آنجا که گروه بانوان مایل به بی حجابی را با عناوین زشتی همچون «معلوم الحال» یاد میکند و دیگری آنجا که گفته هایش گواه آن است که این قانون چنان ناگهانی اجبار شد که در برخی نقاط کشور هنوز برخی از اجرای آن "بی خبر" بودند: «از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیسها در تهران و فرمانداریها و بخشداری هادر شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان بی خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب و حتی چادر و نقابشان را پاره میکردند.»
عکسهایی بدون هویت تصویری
عکسهای باقیمانده از دوره کشف حجاب رضاخانی هم گفتنیها دارد. بانوی ایلیاتی، شهری، روستایی و عشایر که پوشش او از نظر تصویری همخوانی قابل توجهی با هویت بصری او داشت در عکسهای جدید ظاهری عجیب گرفته است. دامنهای بلند و گلدار عشایر با روسریها، روبند و سربندهای سنتی زیبا و تکمیل میشد. حالا بانوان با کت زمخت فرنگی که به ناچار باید از روی آن میپوشیدند و موهایی باز که غالباً هم از شرم کشف حجاب کوتاهشان کرده بودند هیبتی درهم و نامتوازن داشتند. بعدها به استناد نامههای موجود حتی پوشیدن دامن و پیراهنهای بلند و روسری که برخی بانوان برای از دست ندادن حضور اجتماعی و فرار از بی حجابی استفاده میکردند هم منع شد.
مسئولان وقت دربار در خاطراتشان خواسته یا ناخواسته وجهههایی از این کشف حجاب اجباری را بازگو کرده اند مانند اینکه پاسبانان و شهربانان به زنان محجبه حمله میکردند حتی به تعقیب و گریز خیابانی هم راضی نمیشدند. وارد خانه و زندگی بانوی محجبه تحت تعقیب میشدند، صندوق لباسهای خانواده را باز و روسری، چادر و روبندههایی که آنجا بود را هم پاره میکردند!
مثل اسرای شام ما را کتک میزدند
اسناد متعددی درباره آسیب جسمی و روحی بانوان در زمان کشف حجاب هست. یکی از آنها نامه بانوان یزدی به مجلس وقت در اعتراض به خشونت اعمال شده برای کشف حجاب است: «خدا میداند اگر یک نفر از ما با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان میافتاد مثل اسرای شام با ما رفتار میکردند...» مرور برخی خاطرات چهرههای سرشناس از پهلوی گرفته تا انقلابی درباره بانوان و مادران ایرانی کم قابل تامل نیست مانند ماجرای وزیرعدلیه رضاشاه که شرم همسرش از حضور در یک مجلس عمومی بدون حجاب جانش را گرفت. خاطراتی از کتک خوردن بانوان و زمین گیر شدنشان یا سقط فرزند زنان باردار موردتعقیب قرار گرفته هم بارها نقل شده است. بانوانی که برخی به جبر دوران و البته انتخاب خودشان از دی ۱۳۱۴ تا سال ۱۳۲۰ یعنی تبعید رضاشاه از خانه بیرون نیامدند.
بانوانی که کمی خوش اقبال بودند!
آن زمان خانهها حمام نداشت در برخی روستاها از میان خانهها به هم در باز کرده بودند تا به حمام آبادی راه پیدا کند و بانوان در امان بمانند. «محمدعلی همایون کاتوزیان» محقق اقتصاد و جامعه شناسی در تحقیقات خود میگوید: «خوش اقبال بودند بانوانی که از بام همسایهها به حمام راه پیدا میکردند.»
رفت و آمد در روز امکان پذیر نبود. دیدار اقوام یا زیارت نیمه شب آن هم با عبور از گذرهای فرعی ممکن بود. شرط استفاده از خدمات درمان و بهداشت کشف حجاب بود. چه بسا بانوان بسیاری مداوا نشده در خانه جان باختند. بانوان و دختران محجبه ایرانی از ترس اینکه گرفتار نظمیه نشوند در خانه آب، گرم و استحمام میکردند. بانوان کشاورز و عشایر برای اینکه با مأموران روبرو نشوند صبح در تاریکی هوا از خانه بیرون میرفتند و پس از غروب در تاریکی به خانه بر میگشتند. بسیاری از درس و مکتب جاماندند.
تو کمتر از هارون نیستی و من...
یکی از تعابیر غیرمنصفانه برای توجیهه بی حجابی اجباری و تقبیح حجاب در زمان پهلوی اول این بود که به مدد رسانه ها، قلم و افکار جامعه موسوم به روشنفکران وقت حجاب را نشانه عقب افتادگی و مانع پیشرفت و تمدن معرفی و ترسیم میکردند. شاه ایران گفته بود باید پیچهها و چادرها را دورانداخت تا زنان پا به پای مردان کار کنند. بعد قانون خود را به عنوان آزادی و برداشتن میلههای اسارت حجاب اجرایی کرد. قانونی که در عمل جز اجباری صرف و پرخشونت نبود برای رسیدن به آزادی اجباری. شاه حرمت اماکن مذهبی را هم رعایت نکرد و همراه همسر بی حجاب خود برای سال تحویل به حرم حضرت معصومه (س) رفت. آیت الله «محمدتقی بافقی» روحانی بود که به دیوار مسجد بالاسر تکیه میداد و وعظ میکرد. به همسر شاه نهی از منکر کرده بود که این وضع حضور در حرم نیست و حجابش کجاست؟ خبر به رضاشاه رسیده بود. چکمه پوش وارد حرم شده و با نوک شمشیر چلچراغ حرم را شکسته و شیخ را توبیخ کرده و دستور دستگیری داده بود. شیخ هم در پاسخ او گفته بود: «نه تو از هارون کمتری نه من از موسی بن جعفر (ع) بالاتر...»
چرا پسر، حکم پدر را لغو کرد؟
به هر حال گردش روزگار پهلوی اول را کنار زد؛ انگلیسیها او را تبعید کردند و پسرش به جای او نشست. بعد از او به مرور مراکز دولتی به حال قبل برگشتند. شهریور ۱۳۲۳ قانون کشف حجاب به دستور پهلوی دوم لغو شد. عدهای آن را به پهلوی جوان نسبت دادند در صورتی که آیت اللهها خوانساری و بروجردی فتوایی مبنی بر ضرورت حجاب صادر کرده بودند. برخی میگویند شاه جوان که نمیخواست ماجرایی شبیه فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو دوباره تکرار شود برای بقای حکومت خود چنین تصمیمی گرفت.
در قول و زبان قانون حجاب اجباری در زمان پهلوی دوم لغو شد، اما در عمل رفتارها دوباره در تشویق بیحجابی و توهین به حجاب بود. اشرف پهلوی پس از سفر به مراکش و مواجهه با کشف حجاب در آنجا گفته بود: «جز طبقه پایین کسی حجاب را حفظ نکرده است.» ضمن اینکه هرسال پهلوی دوم و همسرش در جشن سالگرد ۱۷ دی و تصویب قانون کشف حجاب شرکت میکردند.
نظر شما